کلبه وحشت انزلی
خیلی از ما تا به حال داستان های ترسناک بسیاری را شنیده ایم و وحشت درونمان را به این جمله که اینها داستان است و واقعیت ندارد از بین برده ایم. اما واقعا کلبه وحشت حقیقت دارد یا نه؟ خیلی وقتها به داستان و فیلم های ترسناکی که دیده ایم فکر میکنیم که آیا این ها واقعیت دارد یا فقط در ذهن بشریت وجود دارد. بعضی از این داستانها در اطراف ما اتفاق افتاد و وجود دارد یکی از این مکان ها کلبه وحشت انزلی میباشد که داستان های وهم آمیز زیادی درباره اش گفته شده است. در ادامه با افراگشت کهن پی خواهیم برد که کلبه وحشت انزلی واقعیت داشته و داستان نیست. در روستای هفت دغنان که در نزدیکی انزلی و صومعه سرا قرار دارد جنگلی انبوه وجود دارد که رازهای زیادی درون خود دارد که ترسش را دو چندان کرده .درون این جنگل کلبه ا ی وجود دارد که تا الان کسی نتوانسته به این کلبه نزدیک شود. در سال 1365 اتفاقی در این کلبه افتاد که باعث وحشت از این کلبه شد .
ماجرای 4 پسر دانشجو
در سال 1365 چهار پسر تصمیم میگیرند که راز این کلبه را بر ملا کنند و به داستان های پیرامون این کلبه گوش نکرده و به این کلبه رفتن تا شب را در آنجا بمانند بدون اینکه بدانند در این کلبه کسی نمیتواند استراحت کند .در هنگام شب دو تن از این پسر ها از آن کلبه فرار کرده اما دو نفر دیگر میمانند.یکی از این پسر ها بر اثر ترس و وحشت آن کلبه، جان خود را از دست داد و دیگری راهی تیمارستان میشود. داستان های زیادی راجع به این 4 پسر گفته شد که بعد از مدتی باعث بسته شدن درب این کلبه شد. این اتفاق باعث شد مردم محلی حتی در روز هم از کنار این جنگل و کلبه رد نشوند.
داستان 3 دختر
بعد از مدتی 3 دختر که داستان های گفته شده درباره این کلبه را باور نکردند تصمیم سفر به این کلبه را گرفتند. آنها به صورت پنهانی و از درب پشتی این کلبه وارد آن شدند. آنها میخواستند تمامی خرافاتی که درباره این کلبه گفته شده را از بین ببرند اما آنها هم به روزگار بدی دچار شدند. بعد از دو روز در 300 متری کلبه دختری را یافتند که با بدن لرزان به کلبه اشاره میکند. مردم محلی تصمیم گرفتن داخل خانه شوند و بعد ورودشان با جنازه دو دختر دیگر روبرو شدند. علت مرگ آنها سکته قلبی بود که با چشمان باز و به یک نقطه خیره، جان خود را از دست داده بودند. بعد از مدتی دختری که زنده مانده بود خودکشی کرد و به زندگی اش پایان داد. یکی از دلایلی که مردم بسیار مشتاق بودند که به این کلبه بروند این بود که هر کس بتواند یک شب را در این کلبه بماند و صبح زنده بیرون بیاید بسیار پولدار خواهد شد. شاید راز پنهان شده در این کلبه هم همین باشد.
